.

.

قصه های مموش ( ۱۵ )

ماه رمضون ( 1 )


نوشته مهرداد معماری

دو روز مونده بود به ماه رمضون . بزرگای محل تو مچَد جمع شده بودنتا برا شبای ماه رمضون برنامه ریزی کنند. بوبای اسی هم جزوشون بود. ابی که بوباش کویت بود و به قولن چند ماهی یه بار پیداش می شد ، ساسان هم پدرش تو فرودگاه آبودان کار می کرد و نصف شبا می اومد خونه ، مو هم که پدرم عمرشه داده بود به شما . او سال دقیقا همو شبی که بزرگترا تو مچَد جلسه نهاده بودن  مو هم به بچه ها گفتم که لازمه یه جلسه ی فوری بگیریم تا تکلیف خیلی چیا تو ماه رمضونو روشن کنیم!

به بچه ها اعلام کردم  سر شب بعد یی که اذونه گفتن بیاین تو کوچه  کارتون دارم .خوشم میاد بچه ها عجیب بهم اعتقاد داشتن. وختایی که یی جوری می شد یه حس عجیبی به سراغم می اومد یه حسی مثه رییس بازی. مثه یی که تو رییس باشی و همه  دور و برته بگیرن و بهت احترام قائل بشن.

او شب همی که اذون مچَد تموم شد بچه ها کنارم بودن. ساسان  یه کم دیر تر از باقیه اومد . خوب البته حق هم داشت برا یی که بچه ی آبودان نبود. هر سه تاشون نشسَن کنارم . بهشون گفتم : ببینین بچه ها ! یکی دو روز دیگه ماه رمضون شروع میشه وما همباید یه کارایی بکنیم. درسته که بزرگترای محل هم تو مچَد دور هم جمع شدن اما خب ما بچه های لین هم می تونیم تصمیماتی بگیریم.

وختی داشتم برا بچه ها سخنرانی می کردم اشک تو چشای بچه ها جمع شده بود.همه شون تو دلشون داشتن به مو ، مموش – چاکریم – افرین و مرحبا می گفتن. مو صدای دلشونو می شنفتم!

ساسان همی طور که ذل زده بود بهم گفت : ما چه کاری ازمون بر میاد؟ تازه روزه هم نمی تونیم بگیریم. یعنی نمیزارن روزه بگیریم. ابی گفت : ببین کا مموش! – چاکریم – بزرگترا به ما اعتماد ندارن. ما چه جوری می تونیم بهشون بگیم ما هم هستیم. اسی هم گفت : تو رییس مایی. فرمانده مونی . هرچی بگی نه نمی گیم اما چه جوری؟ اصلن چه کار می خوای بکنی.؟

همو موقع دوباره یه حس ناب سراغم اومد . احساس کردم تو اتاق جنگم و دارم با فیدل کاسترو بحث می کنم. تو همین فکرا و احساسا بودم که اسی  با صدای بلند گفت : هرچی چگوارا بگه.

بچه ها برا یه آن میخ شدن! اسی خیلی نامرد بود صدای دل مونه شنیده بود و برا همین او جوری صدام زد. مجبور شدم قبل از هر چیز داستان چگوارا رو براشون تعریف کنم و بعد برم سراغ طرحم برا ماه رمضون.

ادامه داره.......

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد