ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پرستار بیمارستان، مردی با یونیفرم ارتشی با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت:«آقا پسر شما اینجاست.»
پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند. پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه بخاطر حمله قلبی درد می کشید، جوان یونیفرم پوشی را که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت و گرمی محبت را در آن حس کرد.داستان کوتاه
ادامه مطلب ...
نمایشنامه آواز ستاره ها
نویسنده: مهرداد کورش نیا
برای دانلود متن نمایشنامه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
ادامه مطلب ...
آدم ها :
یک بانوی جوان
صحنه :
یک فضای باز و کاملا سفید که در کنجی از آن یک تاب قرمز دیده می شود ... دریایی مواج و مرغان خوش آواز دریایی در تدارک قوت روزانه ... صدایی شبیه بمب ... فضا دود گرفته و ناپیداست و گویی بانویی درخشنده و غریب به اینجا افتاده است . او بر می خیزد با دردی و جیغی ژرف و هولناک... نمی داند چرا اینجاست و اینجا کجاست ؟!
مرگ بازی
نوشته: محمدرضا قاسمی
برداشتی آزاد از شعر "غلتِ نازی، منُ دکترُ مدادِ زردم" سروده "حسین پناهی"
براى جغد بیپناه قصهها
اشخاص بازی:
مرد
رویا
دکتر
نمایشنامه
بازی به توان عشق
مناسب گروه آموزشی دبیرستان
نویسنده : مهرداد معماری
آدم ها
حسین
مجتبی
رضا
محمد
قاسم
توضیح صحنه
در صحنه تعدادی چهار پایه و اشکال هندسی دیده می شود.نقاشی تعدادی نخل بر روی پارچه ای کهنه درعمق صحنه خودنمایی می کند. 5 بازیگر هرکدام پشت اجسام صحنه پنهان و پراکنده اند.دو نوازنده ی دف و سنتور در دو سوی صحنه در مکانی بالاترحضور دارند.